پیشتر از مرتا ورگفتم. نوبتی هم که بشد اندو دگه هفته زه و نوبت زناس!
هو او زمانا وقته بچِّه دمون شو تـُو مکرده و دگه ورمرگ مبدش،یک مرد زنمرده زنطلاق زندخونه [۱] مبردن به باله سر بچه بیمار و هرچه همو مرد ورمگفته وَ بچه مددن خوب مشدش! [2]
ادامه مطلب ...
پیشتر از گرمی و کرسی ورگفتم، حالا میم از یخنکی ورگویم و یخچاله قدیم!
الآن دگه ده هر خونه بره الزری هم که شده لااقل دو یخچال و فریزر ور زمیس.
اما قدیما که یخچال نبده . پس دو هوا گرمی که ادم از گرما ومتسیده ، مردم
چگر مکردن؟ چطو یخ راس مکردن؟
او زمانه که یخچال نبده ، ده جاهه گرم یخدو مدشتن و زمستونا که اوها یخ
مبسته ، یخا وه یخدو مندن که بموند و تَوستونا از یخش ورمدشتن و استفاده
مکی .